در این صحنه داغ بین نژادی، کارون مشتاق است که بیدمشک تنگ رایلی جیکوبز را تا حد امکان دراز کند. او با دهانش او را اذیت می کند، خروسش را می لیسد و می مکد قبل از اینکه عمیقاً به او نفوذ کند. رایلی در حالی که کارون او را به ارتفاعات جدیدی از خلسه می برد، از خوشحالی ناله می کند.